نظريه هاي مديريت رسانه چند مليتي

در طول دو دهه گذشته، رشد سريع شركت هاي رسانه اي و تبديل آنها به بازارهاي جهاني جنبش مكاتبه اي را در تحقيق درباره مديريت رسانه اي و ارتباطي و اقتصاد ايجاد كرده است.

اين موضوع به دلايل متعددي جالب است. سؤالات زيادي درباره موارد ذيل بدون پاسخ مانده اند. سؤالاتي نظير: چطور انواع اتحاد و گوناگوني كه در توسعه جهاني وجود دارد بر بازده مالي شركت تأثير مي گذارد؟ چطور جهاني شدن بر محتوا و كيفيت اخبار، فيلم ها و محصولات رسانه اي ديگر كه براي تجارت داخلي شركت توليد شده اند تأثير مي گذارد؟ چطور ساختارها و تمرينهاي مديريت رسانه، محصولات و محتوايي را كه براي مخاطب در بازارهاي خارجي توليد شده شكل مي دهند؟ و در نهايت اينكه چطور اين محتوا بر سياست، اقتصاد، فرهنگ و بهره عموم در كشورهايي كه آن را دريافت مي كنند، تأثير مي گذارد.

اين احتمال وجود ندارد كه با گسترش موفقيت هاي جهاني شركت هاي رسانه اي، اهميت تحقيق درباره مديريت رسانه چند مليتي از بين برود. يكي از تلاش هاي محققين مديريت رسانه اي چند مليتي، رشد و توسعه چهارچوب هاي نظريه اي و مفهومي است كه از طريق آنها اين پديده مورد مطالعه قرار گيرد. بدليل اينكه مديريت چند مليتي شامل موضوعات مديريتي متفاوت است. مبناي نظريه اي واحدي براي رسيدن به تحقيق وجود ندارد.

به طور كلي اين مشكل ويژگي تحقيق تجارت بين الملل مي باشد (پاركر،۱۹۹۶). در واقع شايد تنها مورد مفهومي متحد در تحقيقات سازماني چند مليتي اين فرضيه باشد كه اداره كردن بازارهاي چند مليتي بر سازمانها يا نتايج سازماني بر طريقي تأثير مي گذارد. از ديدگاه مفهومي بيشتر تحقيقات اوليه در مورد فعاليت رسانه چند مليتي بر تجارت بين المللي، كالاهاي رسانه اي يا ساختارهاي در سطح صنعت و اقتصاد تجارت رسانه اي خارجي تأكيد دارد … ادامه در وب سایت مدیریت و اقتصاد رسانه

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *