بحثي در مديريت رسانه ديني

جناب دكتر آشنا در پست اخير وبلاگشان به مديريت رسانه ديني پرداخته اند. با توجه به ديني بودن جامعه و گفتمان غالب در دوران ما، مديريت رسانه هاي ديني يكي از حوزه هاي تحقيقاتي جدي و روز رشته در حال رشد مديريت رسانه مي تواند باشد.  همانطور كه ايشان فرمودند  “هيچ دليلي وجود ندارد كه تمام رسانه‌هاي يك جامعه‌ي اسلامي‌، رسانه‌هاي ديني و اسلامي‌ باشند.” چه در هر جامعه اسلامي گرايشات هنجار شكن (بخصوص در ميان جامعه جوانان)، كمتر ديني ( به دلايل مختلف اجتماعي، ضعف عملكرد رسانه هاي ديني و موفقيت رسانه هاي مخالف دين) و يا غير ديني (اقليتها و …) وجود دارد و الزاما همه رسانه ها نبايد ديني باشند. اما گذشته از اين بحث به گمانم اصطلاح “مومنان” در بحث مربوط به مخاطب رسانه اي چندان روشن نيست. دينداري گروه هاي مختلف اجتماعي كاملا متفاوت است. دينداري يك تحصيلكرده با يك بي سواد، كسي كه زير خط فقر است با آنكه پس آنداز بالايي دارد و … رسانه ديني اين گروه هاي  مختلف البته بايد متفاوت عمل كنند تا مخاطب ديندار خودشان را حفظ كنند.ابن تيميه وار اگر اسلامي بودن را منوط به بازگشت به عصر پيامبر ندانيم، در اين صورت به نظر مي رسد  با توجه به تاثير فن آوريهاي نوين بر ساخت رسانه اي و در مجموع سبك زندگي و فرهنگ عمومي و در نتيجه تحول باورها و … معيار ديني بودن يا نبودن محل مناقشه مي شود. چادر دوخته زماني  دل جامعه مومنان را به درد مي آورد امروز مظهر حجاب براي جامعه مومنان است. امروز اين لباس هايي كه توسط ارگان هاي رسمي تبليغ مي شود ديني است يا نه، معيار اسلامي بودن روابط دختر و پسر چيست. اصلا براي يك شبكه اسلامي بايد تعيين شود؟ اگر بله اين معيار از كجا بايد تعيين شود. اگر نه و عرف معيار است كدام عرف. سوال ديگرم اين است كه ايشان اشاره داشتند به اينكه رسانه ديني نبايد تجاري باشد اما اين همه مشكل را حل نمي كند. وابسته بودن رسانه به دولت باعث مي شود تا رسانه به ابزار بازتوليد قرائت حاكم از دين تبديل شود. اين سخن به آن معني است كه دغدغه هاي ديني رسانه، به ترويج تنها آن روايتي كه گفتمان حاكم را توجيه مي كند، تعديل مي يابد. در همين ماه رمضان دعايي را مي شنيدم از سيما كه خطيب از دعاي فرج آقا سريع پل زد به امام عصر و چرخي زد در مسائل سياسي جاري و دو تا بار جناح مقابل كرد و بعد برگشت به ادامه دعا. بحث ديني بودن يا نبودن قضيه نيست، بلكه موضوع اين است كه اين امر بخشي از ظرف گفتمان موجود را در موضعي قرار مي دهد كه ديگر بخش هاي گفتماني را به خصوصيت اين موضع، منكوب مي سازد و اين در جمهوريت نظام شبهه ايجاد مي كند. نظر شما چيست؟ به راستي بهترين نوع مالكيت رسانه ديني چيست و چرا؟ايشان سه عامل را در مديريت درست و موفق رسانه ديني لازم دانسته اند. “توانايي مديريت، شناخت رسانه و اقتضاهاي آن و همچنين شناخت كافي از دين”  راه شناختن نحوه مديريت و چيستي رسانه و اقتضائاتش روشن است، عامل سوم يعني شناخت كافي از دين محل بحث است كه اميدوارم ايشان در مقالات علمي ديدگاه شان را مطرح نمايند. در اين چارچوب، متن يا كانتكس، مراد از دين چيست. آيا فقه است؟ يك مقوله فرهنگي است؟ از جنس ايدئولوژي است؟ مجموعه اينهاست. تا چه حد؟ به عبارت ديگر، يك روحاني ( به معناي فقيه ) با معنايي از دين روبروست، يك فعال سياسي با يك معنايي و همچنين …  اما يك مدير رسانه كه در جامعه ديني كار مي كند ( و نه رسانه ديني مثل قرآن يا هوپ  hope channel  ) با چه چيزي روبروست. اگر نقش اصلاحي تربيتي دارد كه بايد گفت اين ادبيات كمي بلاموضوع شده است چون معناي اصلاح و تربيت و نيز ابزارهاي اصلاح گري و نيز معيار هاي انسان پاك  متفاوت شده است. ساخت هاي اخلاقي مختلفي به تبع پيچيدگي هاي اجتماعي امروز حاصل شده است. البته اين مسائل را در يك پست وبلاگي نمي توان باز كرد و مسلما استاد نيز در چارچوب پستهاي وبلاگي نمي توانند اين مباحث مبسوط را آموزش بدهند اما اميدوارم در مقالات علمي به اين مسائل بپردازند.در هر صورت رسانه ديني در كشور ما يك واقعيت است و مديريت مطلوب رسانه ديني در گرو شناخت دين (به تناسب موضوع) است و اميدوارم علاقه مندان انگشت شمار(!) مديريت رسانه، مديريت رسانه ديني را به عنوان يك حوزه مطالعاتي جدي مورد توجه قرار بدهند.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *