فصلنامهاي براي توانمندسازي روزنامه نگاران
اميد جهانشاهي
روزنامه نگاري و دموکراسي
روزنامه نگاري مردم را از رويدادها «مطلع» مي سازد و نسبت به چيستي و چرايي رويدادها «آگاهي» مي بخشد. از اين منظر آنچه به عنوان «واقعيت» مورد اجماع عمومي يا گروهها و اجتماعهاي انساني مختلف قرار مي گيرد، محصول تفسيرها و تحليل هاي مشروع از سوي روزنامه نگاري است.
اگر مهمترين نقش هاي روزنامه نگاري را پاسخ طلبي از مديران و سياستمداران نسبت به اقدامات و ديدگاه هايشان، آگاه کردن مردم نسبت به همه رويدادهايي که به نوعي جنبه عمومي دارند، برجسته کردن چالش هاي پيش رو و مسائل مهم عمومي، چک کردن فکت ها، حمايت از تنوع ديدگاه ها با ارائه تحليل هاي هر دو طرف رويداد و چشم بيدار و ياداوري کننده درس هاي تاريخي بدانيم؛ مي توان به روشني دريافت که روزنامه نگاري به معناي واقعي کلمه امري براي تحقق و تقويت دموکراسي است. چراکه دموکراسي به يک معنا، همان تجلي مشارکت آگاهانه و فعالانه مردم در عرصه هاي عمومي است و حمايت از اين مشارکت و تضمين اين آگاهي همان کارکرد و نقش روزنامه نگاري در جامعه است. اينجاست که به حق بايد باور داشت: ستون فقرات هر دموکراسي، روزنامه نگاري است. و از همين روست که عمده انتقادات به وضعيت دموکراسي در آمريکا با انتقاد به وضعيت روزنامه نگاري در اين کشور و بحث مالکيت رسانه ها و زد و بندهاي مديران رسانه هاي اين کشور و … همراه است. به تعبيري رسانه هاي آمريکا به جاي خدمت به دموکراسي، به «دلاروکراسي» دامن مي زنند. و از سوي ديگر، در موارد بسياري، تحسين دموکراسي در کشورهاي اسکانديناوي، با مثال هايي از استقلال روزنامه نگاري و قدرت پرسشگري روزنامه نگاران همراه است.
اما سوال اصلي و کليدي اينجاست که روزنامه نگاري در چه صورت مي تواند شهروندان را نسبت به مسائل عمومي جامعه آگاه، مسئول، متعهد، فعال، مشارکت جو و در يک کلمه «توانمند» سازد. آيا توانمندسازي شهروندان (که سنگ زيرين دموکراسي است) جز در سايه موسسات رسانه اي و روزنامه نگاران توانمند و ممکن است؟!
فصلنامه رسانه و توانمندسازي روزنامه نگاران
بحث در باب عوامل دخيل در توانمندسازي روزنامه نگاري مجالي گسترده مي طلبد تا بتوان عوامل مختلف فردي، ساختاري و محيطي موثر در اين معنا را به تفکيک برشمرد و مورد بررسي قرار داد، اما نکته اي که در اين يادداشت شايسته ياداوري است، نقش جدي و موثر همين فصلنامه رسانه در توانمندسازي روزنامه نگاران کشور است. فصلنامه رسانه مي تواند روزنامه نگاران، مديران و دست اندرکاران صنعت رسانه را از منظري کاملاً علمي و فارغ از ايدئولوژي هاي سياسي و جناحي، با مسائل و بايستگي هاي حرفه اي شان آشنا کند. اين مواجهه علمي با مسائل حرفه اي و روزآمدي بي شک يکي از شروط ضروري توانمندسازي روزنامه نگاران به شمار مي رود. فصلنامه رسانه، يک فصلنامه علمي ترويجي است و همانطور که از اسمش بر مي آيد ادعاي ارائه تئوري جديد و اضافه کردن به علم ندارد، بلکه رسالت آن ترويج نگاه و بينش علمي است و به گمانم اين دقيقاً چيزي است که جامعه رسانه اي کشور سخت به آن نيازمند است. براي مثال، جمع آوري و دسته بندي و تحليل تجربه هاي پيشکسوت ها در حوزه اي گوناگون يکي از رسالت هاي نشريات علمي ترويجي است که بسيار براي روزنامه نگاران جوان مي تواند درس آموز باشد. همچنين هر روزنامه نگار و مدير رسانه اي با دامنه متنوعي از مسائل شغلي، حرفه اي، فني، اقتصادي، سياسي و … مواجه است، لذا مديران رسانه اي مدام بايد دانش خود را در اين محيط خبري در حال تحول به روزرساني کنند. چراکه روزنامه نگاري را صنعتي در حال تحول و تحولات آنرا پيچيده ارزيابي کرده اند.
يکي از نقاط قوت سري جديد
يکي از نقاط قوت فصلنامه رسانه در دوره اخير توجه ويژه به تاثيرات اينترنت بر صنعت خبر و موضوع رسانه هاي اجتماعي است. واقعيت اين است که اينترنت تقريباً هر حوزه اي را از خود متاثر ساخته است. بر زندگي روزمره تاثير گذاشته و سوالات کليدي تازه اي بر مطالعات فرهنگي گشوده است، دغدغه ها و سوالات روان شناسي تازه اي ايجاد کرده است. مدل هاي ارتباطي تازه اي مطرح ساخته که بر حوزه هاي مختلف سايه انداخته اند. در مساله کار، انواع کسب و کار و شيوه هاي مديريت پنجره هاي جديدي گشوده است. ارتباطات سياسي پس از اينترنت، آبستن چالش هاي نوظهوري شده است از جمله اينکه آزادي بيان در اين بستر جديد که برخي آنرا مبتني بر «تکنولوژي آزادي» توصف کرده اند، چگونه بازتعريف مي شود. سرگرمي (که خود يکي از کارکردهاي روزنامه نگاري است) آنچنان مرزهاي تازه اي يافته است که مطالعه آنها جز از منظر ميان رشته اي ممکن نيست. همچنين آموزش(که يکي ديگر از کارکردهاي روزنامه نگاري است) با اينترنت ظرفيت ها و قابليت هاي جديدي يافته است. در اين ميان تاثير اينترنت بر صنعت خبر نيز به گونه اي است که ادبيات و مفاهيم تازه اي خلق کرده است و مديران رسانه ها و روزنامه نگاران بدون آشنايي علمي با اين تحولات و نقش هاي رسانه هاي اجتماعي بر رسانه هاي جريان اصلي نمي توانند کارايي و کارامدي لازم را داشته باشند، و فصلنامه رسانه اين مهم را به درستي درک کرده است.
مسئوليت آنها که به توانمندسازي روزنامه نگاران متعهدند
گرچه فصلنامه رسانه در اين پيشينه پرشمار، فراز و فرودهاي بسياري به خود ديده است اما در يک نگاه کلان و کلي مي توان گفت کارنامه اي روشن و دورنمايي رو به رشد دارد. آنچه در باب نسبت روزنامه نگاري و دموکراسي، و نقش فصلنامه رسانه در تقويت روزنامه نگاري رفت، به روشني مسئوليت همه مديران موسسات، اساتيد، پژوهشگران، دانشجويان، روزنامه نگاران و دست اندرکاران صنعت مهم و ارزشمند رسانه را در قبال اين فصلنامه نشان مي دهد. اميد مي برم که با اين مسئوليت شناسي و تعهد، صدشماره دوم اين فصلنامه پربارتر و شکوفاتر از پيش در خدمت روزنامه نگاري کشور باشد.