دوست دارم با كمك دوستان و محققين و علاقه مندان حوزه مديريت سازمان هاي رسانه اي مفاهيم عملياتي اين رشته ميان رشته اي را به بحث بگذاريم و دانسته هايمان را با هم قسمت كنيم. گاهي از تعريف مشخص مديريت رسانه صحبت مي شود اما قبول بفرماييد كه ارائه يك تعريف واحد و مانع براي حوزه هاي مطالعاتي ميان رشته اي دشوار و دير ياب است. حد اقل در اين حوزه من به استادي بر نخوردم كه حرف آخر را در تعريف زده باشد. اما در مجموع مديريت رسانه در يك نگاه كلي، حوزه اي مطالعاتي براي پاسخ به چگونگي مديريت كردن فرايند توليد، بازاريابي و فروش محصولات رسانه اي در شرايط جديد بازار رسانه اي است. طبيعي است كه اين مديريت بر اساس نوع رسانه متفاوت است و به همين دليل هم هست كه بر اساس قاعده هر كسي از ظن خود شد يار من، هر محققي جنبه اي را مورد توجه قرار داده و تعريفي ارائه كرده است. برخي تعاريف ناظر بر رسانه است براي مثال اينويلر مديريت رسانه را شامل طراحي، هدايت و توسعه سيستم هاي رسانه اي مي داند.گروهي مسائل اقتصادي و بازاريابي را فلسفه شكل گيري مديريت رسانه مي دانند. براي مثال ريچارد مارسل مديريت رسانه را به معني مديريت بازاريابي خدمات و محصولات رسانه اي مي داند. از اين منظر مديريت رسانه بايد چنان باشد تا به ابعاد تجاري اقتصاد رسانه متناسب با بازار پر رقابت و پيچيدگي هاي بازاريابي محصولات رسانه اي در آغاز قرن بيست و يكم پاسخ دهد. دسته اي ديگر از تعاريف بر مديريت معني و محتوا تاكيد دارند. در اين مفهوم مديريت رسانه عبارتست از بكارگيري نيروي اهرمي محتوا و معني به منظور تاثير گذاري مطلوب بر مخاطبان. برخي بر مديريت رسانه هاي پرينت تمركز مي كنند و برخي مديريت رسانه هاي جديد و مبتني بر وب را منظور نظر قرار مي دهند اما همه اينها به يك چيز كلي بر مي گردد و آن اداره سازمان هاي رسانه اي است كه امروزه روزنامه دارد، هفته نامه دارد، سايت دارد و حتي ممكن است راديو هم داشته باشد. سايت دانشگاه متروپوليتن ( انگليس ) بر اساس اين نگاه كلي اين تعريف از مديريت رسانه را ارائه كرده است:“مديريت رسانه رشته اي است كه به طور خاص طراحي شده است تا دانشجويان را با مفاهيم پايه اي ارتباطات و همه مهارتهاي رسانه اي لازم براي مديريت و رقابت در بازار و صنعت رسانه اي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، اخلاقي و قانوني آشنا كند.”