دوستي مي گفت مديريت رسانه رشته اي مديريتي است و خواستگاهش دانشكده مديريت است و يا ارتباطي و رسانه اي است و جزء گرايش هاي ارتباطي است. به نظرم اين رشته يك رشته ميان رشته اي است يعني نه مديريت است آنگونه كه در اوايل قرن بيستم مديريت را رشته اي مستقل و كارا براي اداره هر نوع سازماني مي دانستند و نه ارتباطي صرف است. مهمترين دغدغه شكل گيري اين رشته اين است كه شركتهاي رسانه اي چگونه اداره مي شوند و در اين بازار پر رقابت و پيچيده امروز رقابت مي كنند و … در واقع مدير رسانه اي مهارتها و دانش مديريتي را مي آموزد. مثل مديريت استراتژيك، رفتار سازماني، مفاهيم سازمان و … اما اين كافي نيست بلكه بايد رسانه اي هم باشد تا توليد خودش را بشناسد. اين سخن به اين معني نيست كه الزاما روزنامه نگار باشد اما بايد حساسيت خبري داشته باشد. افكار عمومي را بشناسد و بداند محصولش با مشتري چكار مي كند، آنهم در بازار به شدت حساسي كه نام مشتري مخاطب است.اگر من در اينجا از روزنامه نگاري شهروندي مي نويسم به اين معني نيست كه جداي از مديريت رسانه از روزنامه نگاري هم مي نويسم بلكه يك محقق مديريت رسانه بايد مفاهيم روزنامه نگاري هم بداند، در غير اين صورت مديريت شركت رسانه اي در شرايط “تحول” ناشي از فن آوري هاي نوين رسانه اي – كه يكي از حوزه هاي جدي و روز بحث مديريت رسانه است- معني ندارد. پس مديريت صرف نيست بلكه بايد رسانه و فن آوريهاي نوين رسانه اي را هم كاملا بشناسد و از اين منظر يك رشته كاملا رسانه اي و ارتباطي است. در اين مورد بتدريج دانسته هايمان را با هم قسمت خواهيم كرد.