شنيدم امروز يكشنبه بشار اسد «قانون رسانه ها» را امضا كرد. اين اقدام كه در پاسخ به اعتراضات گسترده مردمي و در راستاي به اصطلاح اصلاحات اجتماعي سياسي است به آن معني است كه ديگر رسانه ها براي انجام كار حرفه اي شان و كاركرد ديده باني شان از «حق و حقوقي» برخوردارند و صرفاً ابزاري دولتي در دست حزب بعث سوسياليستي اين كشور نيستند.
حق و حقوق قائل شدن براي رسانه ها يعني پذيرش اينكه رسانه صداي گروه هاي مختلف اجتماع باشد و نماينده همه نمادهاي جامعه. يعني پذيرش آزادي بيان. حق براي رسانه يعني حق براي شهروند و … و همه اينها باعث مي شود رسانه هاي كشورهاي منطقه كه تا حالا رسانه هاي ديكتاتورها بودند، صداي واقعي مردم مسلمان كشورشان را رساتر و منطقي تر منعكس كنند.
در صورت فرض ايجاد يك فضاي قانونمند رسانه اي، ديالوگي شكل مي گيرد كه ديگر مسلماناني كه تاكنون سركوب شده بودند، خودشان را در ميدان معادلات سياسي اقتصادي مي يابند و ناگزير از تصميمات منطقي و عاقبت انديش هستند (با توجه به تجربيات نهضت هاي اسلامي قبلي و فشار جهاني) و هم اينكه ديگر آن فضاي سركوب و تحقير و فقري كه كشورهاي منطقه را بستري براي اقبال جوانان مسلمان به شعارهاي القاعده و يارگيري گروه هاي وهابيون افراطي مي ساخت از بين خواهد رفت.
بدون ديكتاتورها، فردا براي همه بهتر خواهد بود.