عجيب ولي متاسفانه باوركردني

خدا بيامرزد عمويم مرد نكته دان و خوش صحبتي بود. ياد ايامي به خير كه نوجواني بودم و عمويم هر جمعه كه به خانه ما مي آمد از صحبت هاي قرائتي و مثالهاي بامزه اش مي گفت و مي خنديديم. چه خوب يادم هست كه مي گفت اين حرفها در تلويزيون چرا و …

خيلي وقت است برنامه هايش رانديده ام و نمي دانستم كه هنوزم سكان سخن در رسانه سراسري به دست دارد. اگر هم مي دانستم تصورش را نمي كردم كه هنوز هم …  اما اين پست وبلاگ آقاي بهزاد افشاري مرا غافلگير كرد: يعني هنوز هم

 

«دیروز عصر که تلویزیون را روشن کردم و صدای آقای قرائتی را شنیدم بدجوری دچار نوستالژی شدم و با عزمی راسخ نشستم پای تلویزیون.قصد نداشتم کانال تلویزیون را عوض کنم و تا آخر به یاد گذشته ها با صدا و تصویر و خط خوب قرائتی روی تخته لذت ببرم که ناگهان حرفی زد که هوش از سرم پرید.

داشت می گفت چرا حجاب ضروری است؟ می گفت مثلا مردی زنی دارد که نمره اش ۱۴ است. اگر زن ها بی حجاب بیایند توی کوچه و خیابان آن مرد چشمش به زن هایی می افتد که نمره ی بالاتری دارند. مثلا زنی را می بیند که به لحاظ تیپ و زیبایی نمره اش ۱۶ است یا ۱۸ است و اعصابش خورد می شود و با خودش وارد جنگ می شود که این چه زنی است که من گرفته ام؟ همین می شود که وقتی به خانه برمی گردد تا زنش حرف می زند مرد شروع به داد و هوار می کند. چرا که در بیرون از خانه زن هایی دیده که نمره ی بهتری از زنش داشته اند.

بعد آقای قرائتی مثالی زد که وضع بدتر شد.گفت مثل این که کسی توی ماشین معمولی اش نشسته و در خیابان هی چشمش دنبال ماشین های مدل بالاتر است و دائما می گوید ببین این بی ام و و یا بنز فلان مدل را؟

نمی دانم چطور مسولان رسانه ملی اجازه می دهند درباره زنان در یک برنامه زنده اینگونه بحث ها مطرح شود. آیا آنها از عواقب این بی تدبیری ها آگاه نیستند؟»

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *