دیدارنیوز: مراسم رونمایی از کتاب آیندهپژوهی رسانه از سوی ناشر، انتشارات سیمای شرق، برگزار شد. در این مراسم امید جهانشاهی، نویسنده، به اهمیت توجه به آینده پژوهی پرداخت و بی توجهی به این مهم را یکی از ریشههای مشکلات کشور دانست. آنچه میخوانید سخنان وی در این مراسم است:
در منابع فرهنگی و ادبیات ما بسیار در ستایش دوراندیشی سخن گفته شده است: «هر که اول بنگرد پایان کار/ اندر آخر او نگردد شرمسار» یا «وای آن کو عاقبت اندیش نیست» یا «خنک آنکه ز آغاز فرجام جست» در ضرب المثل هایمان هم داریم که «اشتر {شتر} باش، دور بپا» یعنی مثل شتر دور را ببین و مراقب باش.
بزرگان دین ما هم در فضیلت عاقبت اندیشی و دوراندیشی توصیه کرده اند. اما با وجود همه این توصیهها که در دین و فرهنگ ما وجود دارد، آینده پژوهی در کشور ما بسیار کمرنگ است. توجه به آینده نداریم و بر اساس آنچه افقهای بلند میطلبد عمل نمیکنیم. عمده اقدامات در کشور ما بر اساس مصلحتی است که امروز ایجاب میکند. زیاد شنیدیم که مسئولین تصمیمی را بر اساس عبور از شرایط پیچ حساس تاریخی توجیه میکنند. اصلا ما بسیار در مرحله عبور از پیچ حساس تاریخی هستیم. یکی از دلایلش همین است که به آینده پژوهی توجه نداریم. مدیریت کارتابلی هم نتیجه همین بی توجهی است. همهی وقت و تصمیم و توجه مدیر، ناظر بر مسائلی است که در کارتابل هستند. یعنی مسائل جاری. این باعث شده ما جامعه کوتاه مدت شویم. این جامعه کوتاه مدت اصلاً خودش اسم یک به اصطلاح نظریه شده در مورد جامعه ایران. دلیلش همین است که اساساً کوتاه مدت نگاه و عمل میکنیم. برخی مشکلات که امروز در جامعه داریم به دلیل همین بی توجهی به آینده پژوهی است.
اگر در گذشته به درستی ارزیابی میکردیم که بی توجهی به نهادهای مدنی چه آسیبی به ساخت درونی قدرت میزند و فقدان احزاب چه تهدیداتی برای کشور دارد و بیتوجهی نمیشد به این مسائل، امروز به مراتب وضعیت بهتری داشتیم. اگر در گذشته آیندهپژوهی میکردیم و از عواقب بیتوجهی به ایران و همبستگی ملی میدانستیم، در رسانهها بیشتر از ایران میگفتیم و به نمادهای ایرانی و تنوع فرهنگی و قومی ایرانی توجه میکردیم. بیوجهی به ایران بود که امروز مخالفان یکپارچگی ایران، زمینه و بستر را به خیال خودشان مناسب میبینند که در مورد مثلاً بیاهمیت بودن مرز جغرافیایی و از این قبیل حرف بزنند.
فقط مسئله این نیست که برای شناسایی آنچه لازم است برای حکمرانی بهتر باید به آینده پژوهی توجه داشت بلکه امروز به نظرم نکته دیگر این است که فقدان چه پیش فرضهایی و باورهایی و الزامات چه ساختارهایی باعث شده که اساساً ما نتوانیم یا نخواهیم به افقهای بلند نگاه کنیم و بر اساس آنچه ساختن ایران بهتر در ۲۰ سال آینده ایجاب میکند عمل کنیم. چه پیش فرضهایی و باورهایی و الزامات چه ساختارهایی باعث شده که اصلاً صلاح ندانیم که به طبیعت تحولات فناوری و فرهنگی جهانی که در آن زندگی میکنیم و بخشی از آن هستیم توجه کنیم. این نکته امروز بسیار مهم است.
حالا بحث من در اینجا آینده پژوهی رسانه است و به بهانه تالیف این کتاب خواستم فقط دعوت کنم از دانشجویان، پژوهشگران و روزنامه نگاران که به آینده پژوهی در حوزه رسانه توجه کنند. خیلی از مسائلی که امروز در نظام رسانهای کشور داریم هم ریشه در بی توجهی به درک تحولات و روندها دارد. بیش از دو دهه است جهان رسانهها وارد اکوسیستم دیگری شده است. اصلاً بعد از اینترنت جهان وارد مختصات و مناسبات جدیدی شده است. اما گویی هنوز نمیخواهیم این مناسبات و مختصات جهان جدید را درک کنیم.
کاستلز جملهای دارد که میگوید “با جامعه شبکهای همه چیز از نو تعریف میشود”. منظورش این است با ساختار جدید شبکهای مناسبات عوض میشود و نقشها و حتی تعاریف و کارکردها. در اکوسیستم جدید رسانهی، رسانه یعنی مدیریت محتوا در همهجا، روی هر پلتفرم با نیروی انسانی خلاق، و خودگردان که با ساختاری شبکهای اداره میشود و معنای مدیریت هم بیشتر به اصطلاح به معنای هماهنگ کننده است. قدرت در گرو برندسازی است و اینکه برند رسانهای بتواند با فناوریهای به شدت در حال تحول کار کند و در واقع خود را ارتقا دهد.
سازمان رسانهای دیگر به معنای یک سازمان بزرگ با ساختار وظیفهای و سلسله مراتبی و کار بر پایه یک پلتفرم مثلا روزنامه و مجلات یا تلویزیون نیست که در رسانههای اجتماعی هم دست و پا شکسته و کمرنگ باشد. واقعیت این است که وضعیت سازمانهای رسانهای بزرگ ما اصلاً تطابق ندارد با آنچه باید باشد. رسانههایی بزرگ و دولتی و حکومتی در مختصات و شرایط امروز، مسلماً کارایی و کارامدی لازم را ندارند و نمیتوانند که داشته باشند. سیاستهای سردرگم و سرگردان در حوزه رسانههای اجتماعی به برندهای رسانهای داخلی آسیب زده است. سیاستگذاریهایی که در کشور ما در رابطه با اینترنت و رسانههای اجتماعی وجود دارد علیه توانمندسازی رسانههای داخلی است.
راه مقابله با تهدیدات رسانهای، توانمندسازی نظام رسانهای است. کمک به ایجاد رسانههایی چابک و فعال در همه پلتفرمها و خلاق است. خلاقیت قانون کسب و کار رسانهای است. اما مشکل نظام رسانهای ما این است که برخی مسئولان فرهنگی و برخی مدیران رسانهای اساساً نگاهشان مربوط به جهان قبل از جامعه شبکهای است. گویی هنوز وارد جهان بعد از اینترنت و دیجیتال نشده اند. ما واقعاً نیاز داریم به اینکه تحولات را رصد و تحلیل کنیم، روندها را شناسایی و درک و تحلیل کنیم. ببینیم که این روندهای جاری در حوزههای مختلف چه جهانی با چه ویژگیهایی دارد میسازد. ما کجای آن جهان هستیم. چه بازیگری با چه توانمندیهایی هستیم…
رسانههای ما، سازمانهای صنعتی ما و دیگر عرصه ها. ما باید افقهای بلند را ببینیم و بر اساس تصویرهای احتمالی که در افقهای بلند میبینیم، سیاستها و اقدامات امروز خودمان را تنظیم کنیم. اگر از روندها، تحولات و افقهای بلند غفلت کنیم، چشمهایمان را برای دیدن مسیر پیش رو بستهایم.
با این جمله تمام میکنم. میگویند یکی فرزندش را نصیحت کرد که اگر درس بخوانی تو برای آیندهات تصمیم میگیری، اگر درس نخوانی، آینده برایت تصمیم خواهد گرفت. برای آیندهمان تصمیم بگیریم.