ایران در مثلث آینده‌ها


امید جهانشاهی

آینده ایران از مهمترین دغدغه های هر ایرانی است؛ بویژه جوانان، همین نسل دهه هفتادی و هشتادی که شناخت دغدغه‌هایشان مساله امروز است؛ همین ها که با رویای فردای بهتر زندگی می کنند.  
برای تامل در مورد آینده ایران، «مثلث آینده‌ها» را بهانه می گیرم که چارچوب منسجمی برای بحث در مورد نیروهای تاثیرگذار بر آینده است. در این چارچوب، آینده باورپذیر حاصل برایند سه نیروست: کشش آینده، وزن گذشته و فشار حال. 
۱ـ کشش تصاویر آینده
جوانان همیشه نگاه به فردا دارند و نگاه و رفتارشان به شدت تحت تاثیر تصاویری جذاب از آینده هستند. به عبارت دیگر کشش تصاویر جذاب از آینده است که سبک زندگی و ملاک قضاوت هایشان را سامان می دهد.
بی تردید یک تصویر کاملاً دقیق و روشن که برای همه مردم جذاب و پرکشش باشد، وجود ندارد. اما می توان گفت تصویری کلی از یک وضعیت به اصطلاح «نسبتاً مرفه»، «پیشرفته» و «کارامد» تصویری جذاب برای عموم جامعه است. شاید مقصد مهاجرت ها یکی از ملاک های شناخت نسبی از وضعیت جذاب برای آینده در ذهن جوانان باشد.
کشش برای تحقق آینده‌ای جذاب، نیرویی فرهنگی ایجاد می کند که بر معیار قضاوت‌ها، معیار زیبایی شناسی، سلیقه و سبک زندگی جامعه و بویژه جوانان تاثیر می گذارد و همچنین باز بویژه در مورد جوانان از عوامل شکل گیری ملاک قضاوت و سبک زندگی به شمار می رود. 

نکته مهم آنکه این کشش به تحقق آینده جذاب باعث می شود نمادهایی که از از نشانه های آن جوامع و یا همراه با آن جوامع تصور می شوند در ذهن جوانان مشروعیت یابند و خواستنی شوند و از سوی دیگر نمادهایی که در تضاد با آن وضعیت مطلوب و جذاب تصور می شود و یا به هر نوعی در ذهن جا افتاده است که در تقابل با آن وضعیت جذاب هستند برای جوانان ناموجه و غیر قابل درک جلوه کنند و در مقبل آنها عصیان کنند.  
این امری ذهنی و فرهنگی و کاملاً مبتنی بر تلقی و برداشت است. به اصطلاح صحت و سقم بردار نیست که برای اثبات درستی و یا نادرستی آن استدلال ارائه شود. مساله در کششی فرهنگی و نمادین است که یک آینده جذاب ایجاد می کند و این کشش فرهنگی جوانان را به سمت نمادهایی می کشاند و یا از نمادهایی دور می دارد؛ سبک زندگی و کنش های سیاسی آنها را رسانه های اجتماعی تعین می کند.
معمولاً آینده به سود تصویری شکل می‌گیرد که کشش بیشتری ایجاد می‌کند و دلهای بیشتری را به سمت خود یکپارچه می کند.
۲ـ فشار زمان حال
بجز کششی که در امیال است برای تحقق وضعیتی که مطلوب تصور می‌شود، فشار زمان حال هم مهم است. منظور روندها و رویدادهای امروزند که میل به تغییر را تقویت می کنند و به اصطلاح فشار می آورند برای ایجاد تغییر.  
روند اقبال به رسانه های اجتماعی و نرم افزارهای موبایلی در کشور مثال خوبی از فشارهای امروز یا زمان حال است. در گذشته رسانه‌ها عبارت بودند از تلویزیون و روزنامه‌ها. روزنامه ها قابل کنترل و توقیف بودند و تلویزیون بواسطه هیمنه همه گیر و همه جایی خود و قدرت اغواگر تصویر که در انحصار داشت، حاکم بر اذهان قاطبه ملت بود. امروز اما دیگر رسانه تلویزیون جایگاه گذشته خود را ندارد؛ نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان. رسانه های دیجیتال و پلتفورم‌های جدید و اجتماعی جایگاه تلویزیون در سرگرمی را با چالش‌های جدی مواجه کرده‌اند و جای او را در خبر تا حد قابل توجهی گرفته‌اند. این تغییر الگوی مصرف رسانه‌ای که از نشانه‌های تغییر مصرف فرهنگی هم است یکی از نیروهای مهم فشار امروز برای تغییر است. از این دست مثالها البته زیاد است. مثل بالا رفتن تحصیلات عالیه خانم‌ها و همچنین رشد نسبی اشتغال خانم‌ها. رویدادها و روندهایی از این دست در واقع فشار برای تغییرند که کشور را به سوی آینده‌ای هدایت می‌کنند.
۳ـ وزن زمان گذشته
بر خلاف این ذهنیت ساده انگارانه و دم دستی که گذشته چیزی مربوط به زمانی است که رفته است و از آن عبور کرده‌ایم و گذشته‌ایم، اتفاقاً گذشته ردپایی روشن و تاثیرگذار در قالب نمادها، جهت‌گیری‌ها و الگوهای فکری امروز ما دارد.
گذشته در شیوه نگاه و الگوهای داوری و سنجش ما جاری است. در مثلث آینده‌ها آنچه از او تعبیر به وزن گذشته می‌شود، در واقع همان فرهنگ، رویه ها و الگوهای ریشه گرفته در گذشته است که همچون نیروی مقاومتی در برابر تغییر عمل می‌کنند.
همیشه شناخت وضعیت امروز به نوعی به معنای کاویدن گذشته هم است، چراکه تناوری و استواری درختی که امروز می بینیم به ریشه هایی است که در گذشته ریشه دارند. ریشه ها را باید شناخت تا بتوان از درخت امروز داوری درست به دست داد.
وزن گذشته شامل آن عوامل ساختاری‌اند که مانع از تغییر و حرکت مثبت به سمت تحقق آینده مطلوب می‌شوند. در واقع، این «وزن‌های تاریخی» را می‌توان به عنوان کلیشه های ذهنی، الگوهای فکری و رویه‌های جاافتاده دید و بررسی کرد. برای مثال تاریخ دیرپای حکومت های پادشاهی و تاثیر این ساخت سیاسی بر نظام فرهنگی و مدل های ارتباطی و نیز و ساخت اجتماعی مردسالار و پدرسالار که در درازنای تاریخ ریشه و شکل گرفته است، الگوهای رفتاری را در عرصه های مختلف مشروعیت داده است که گاهی به عنوان وزن و مقاوت گذشته می توان از آنها یاد کرد.  

کوتاه اینکه آینده پیش رو نتیجه برایند این سه نیروست: آن وضعیتی که برای جوانان جذاب و پرکشش است، مجموعه فشارهایی که امروز ما را به تغییر وامی دارد و مقاومت و وزنی که از گذشته، جامعه را به سکون و ایستایی وامی دارد.  برای شناخت آینده باورکردنی باید چرایی جذابیت وضعیتی که جوانان را فرامی خواند شناخت؛ فشارهایی که امروز جاری است و جامعه را به تغییر دعوت می کند جدی گرفت و به آنها پاسخ گفت و چاره جست و همچنین «وزن گذشته» را باید شناخت و آنرا سنجید و توجه به آن را در دستور کار قرار داد. این هر سه را باید به گفتگو گذاشت. گفتگوست که درک مشترک و شناخت ایجاد می کند و راه حلهای بهینه از دل گفتگو، تفاهم و شناخت بیرون می آیند. آینده را جدی بگیریم.

روزنامه شرق دوشنبه ۲۵ مهر

شبکه شرق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *