ذلت پایان دیکتاتور است

اميد جهانشاهي

در ساحل پلاژهاي يك دستي به عنوان اقامتگاههاي دولتي با امكانات رفاهي مختلف به صورت رايگان در اختيار مردم قرار داشت. در آن ساحل رفاه اما مرد جواني به يك روزنامه نگار فرانسوي گفت اي كاش او هم مي توانست در فرانسه زندگي كند و در پاسخ به چرايي آن مي گويد آخر ما هم انسانيم و اشاره اي معنا دار مي كند به تصوير بزرگي از ديكتاتور روماني، چيزي كه انگار مي خواهد ياداوري كند شما در پلاژهايي استراحت مي كنيد كه چائوشسكو ساخته است . همه جاي شهرها آكنده از تصاوير قدي و مجسمه هاي او بود و مردم آدمكهاي كوكي، حسي كه چه خوب جرج ارول در رمان ۱۹۸۴ آن را توصيف كرده است.

اما چائوشسكو اگر آزادي را از مردمش گرفته بود صدام نان را هم گرفت. در عراق اغلب خانواده ها يا به طور مستقيم به كمك هاي غذايي بعث وابسته بودند و يا به شكل غير مستقيم به عنايات حزبي. بجز نزديكاني از طايفه تكريت و بزرگاني از حزب بعث و كساني كه به هر نحوي در ارتباط با اين گروه حاكم بودند و به نوعي به “انبار تداركات حزب بعث” دسترسي داشتند! اكثريت مردم زير فشارهاي اقتصادي بودند به طوري كه در سالهاي آخر حكومت صدام يك چهارم كودكان از سو تغزيه رنج مي بردند.

فقر اما تنها ثمره سلطه صدام نبود. او در جنگ افروزي هم سنگ تمام گذاشت. جنگي هشت ساله را به ايران تحميل كرد كه بالغ بر يك ميليون از رزمندگان كشور براي دفاع از ميهن شهيد شدند و تنها دو سال بعد به كويت لشكر كشيد تا امير نشين كويت را غارت كرد كه باعث لشكر كشي آمريكا و جنگ اول خليج فارس شد و همو بود كه با شكستن مقررات زمان صلح كه توسط متحدين وضع شده بود باعث بمباران چند روزه بغداد شد.

گويي فقر و جنگ براي سياهي كارنامه اين ديكتاتور كفايت نمي كند. چه كمتر ديكتاتوري به اندازه صدام در “چهار ديواري اختياري اش” سركوب نكرد و مخالف نكشت. بعد از جنگ خليج فارس كه كردها سر به اعتراض برداشتند، صدام چها هزار روستاي كرد را بمباران شيميايي كرد كه طي آن ۱۸۰ هزار غير نظامي كشته، مجروح و يا ناپديد شدند. در جريان تجاوز به ايران نيز شهر كرد نشين حلبچه را بمباران شيميايي كرد و ۱۵ هزار نفر را كشت يا مجروح شيميايي كرد. بسياري از شخصيتها و مجامع جهاني معتقد بودند كه كه همان جنايت كافي بود كه كشور هاي مختلف بر ضد رژيم متجاوز صدام تحريم ها و تهديدهاي تنبيهي را به طور جدي بررسي كنند. كاري كه نشد و پر واضح است كه چرا.

صدام كارنامه اي از خود به جاي گذاشت سياه كه هيچ جاي دفاع نداشت و جز سرهنگ قزافي كه به محافظانش ( كه خانم هاي جوان و جذابي هستند) شهرت دارد كسي عزاي عمومي اعلام نكرد، جز اظهار تاسف برخي سران عرب كه تاسف دارد.

بهرحال صدام اعدام شد چون فرعونيت رفتني است و اين رسم تاريخ است. همان طور كه چائو شسكو ديكتاتور روماني رفت و سالازار ديكتاتور پرتقال، فرانكو ژنرال مستبد اسپانيا، ماركوس حاكم چپاول گر فيليپين، موبوتو سه سه كو حاكم زيير. و عجيب كه همه ديكتاتور ها مثل همند. همه شان كاخ ها داشتند چشمگير و چه بسيار مردان پر قدرتي كه از بيم جان مسلح گوش تا گوش گمارده بودند و گمان مي بردند اين ساز و برگ ايمن شان مي دارد از دست روزگار، اما عجب رسمي است رسم روزگار ، رسمي ماندگار، اينكه ذلت پايان ديكتاتور است. 

چاپ شده در هفته نامه امید جوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *