مديريت پشت درهاي بسته

مديريت پشت درهاي بسته

اميد سروش

برنامه مناظره انتخاباتي اول كه جمعه گذشته برگزار شد انتقادات بسياري را برانگيخت. به عنوان يك كارشناس رسانه، ريشه اين انتقادات را در آفات ناشي از مديريت پشت درهاي بسته مي دانم.
آقاي ضرغامي بعد از حضور در يكي از جلسات دولت گفته بود كه برنامه هاي كانديداها در تلويزيون تاكنون يك طرفه بوده است اما اينبار قرار است بحث يك طرفه نباشد و مجري به بحث ورود كند و توصيه كرده بود كه كانديداها حتماً با برنامه به مناظره بيايند چون قرار است مجري از انها سوال كند. اما در عمل نه تنها مجري نتوانست ورودي به مباحث داشته باشد، بلكه كانديداهايي كه برنامه داشتند نيز نتوانستند آنچنان كه بايد و شايد تفاوت خود را با كانديداهايي كه هيچ حرفي براي گفتن ندارند نشان دهند.
انتظار مخاطب از يك برنامه مناظره انتخاباتي، شنيدن ديدگاه و برنامه يك كانديدا و نقد و در واقع به چالش كشيدن آن از سوي ديگري است. اما در اين به اصطلاح مناظره با زمان هاي فشرده ۹۰ ثانيه اي تنها كسي كه راضي شد صداوسيما بود، چون نه كانديدا توانست حرفي بزند و نه مخاطب توانست چيزي متوجه شود.
پيش از هر چيز ، مخاطب از «مناظره» يك توقعي دارد. نمي توان يك مسابقه فوتبال را به جاي مسابقه واليبال پخش كرد. اما نكته مهم در اين به اصطلاح مناظره اين بود كه نظر چند استاد گرفته شده بود و آنها تكنيك هايي را براي آزمون توانش ذهني و هوش هيجاني و هوش تصويري ارائه داده بودند، تا اينبار كسي به تعبير عامه از لپ لپ خارج نشود و فرق قطعنامه را از كاغذ پاره بداند!
اما از آفات مديريت پشت درهاي بسته اين است كه بازار و نياز در نظر گرفته نمي شود. طراحي يك برنامه براي «مناظره تلويزيوني» براي معرفي نامزدهاي رياست جمهوري، مستلزم در نظر گرفتن انتظارات و توقعات مخاطب و نيز پيش زمينه هاي ذهني و درك مخاطب عام از عناصر تشكيل دهنده برنامه انتخاباتي است. چراكه قضاوت مخاطب عام از مناظره ربط مستقيمي با درك و پيش زمينه ذهني و انتظارت از كلمه «مناظره» دارد. از همين روست كه «برلو» استاد بزرگ ارتباطات گفته است معني در ذهن مخاطب است و نه در پيام. در واقع اين ذهن مخاطب است كه پيام را «معني مي كند.» شايد آنچه در اين برنامه رفت محك خوبي براي توانش ذهني و آزمون هوش هيجاني باشد اما براي عموم مردم قابل قبول نيست كه از يك عضو ديرينه شوراي عالي امنيت ملي و فرمانده سپاه در هشت سال جنگ تحميلي و شهردار تهران و … عكس ساعت را نشان دهيم و بگوييم نظر شما در مورد اين عكس چيست؟! چون فارغ از هر نوع بحث روش شناختي در آزمون توانش ذهني، جامعه ايراني اين را توهين به شخصيت هاي سياسي اش مي شمارد. توجه به برداشت عمومي از عناصر برنامه نكته مهمي است كه در طراحي برنامه مغفول مانده بود. حتي صداوسيما بايد اين را هم لحاظ مي كرد كه هر كدام از اين آقايان هواداران و رسانه هايي دارند.  مساله فقط اين نيست كه آيا اين آزمون استاندارد هست يا خير، بلكه مساله اين است كه صداوسيما درك واقع بينانه اي از قدرت و موقعيت خودش در جامعه ندارد و تصور مي كند از چنان جايگاهي برخوردار است كه مي تواند با كانديداهاي رياست جمهور صرفاً آنطور كه «صلاح» مي داند عمل كند حتي مثل آزمون استخدام از يك فارغ التحصيل جوان جوياي شغل !
اما از اينها گذشته، بايد شرايط صداوسيما را نيز درك كرد و يك طرفه با قاضي نرفت. اولاً مناظره را نبايد صداوسيما برگزار كند بلكه يك نهاد ديگر بايد برگزار كند. صداوسيما صرفاً بايد يك رسانه باشد و بازتاب دهنده اين رويداد مهم سياسي و نه متولي برگزاري آن.
ثانياً مناظره قابل قبول در شرايطي محقق مي شود كه ديدگاه هاي موجود و مدعي، برنامه ها و ديدگاه هاي يكديگر را نقد كنند. وقتي صداوسيما با هشت كانديدا طرف است كه سه نفرشان يك ديدگاه دارند، از دو كانديداي به اصطلاح مستقل، يكي ۱۶ سال است در هيچ زمينه اي بجز مسكن اظهار نظر نكرده است و آن ديگري اقبال بيشتري در ميان اصلاح طلبان دارد تا خود نماينده اصلاح طلبان ! و آن ديگري لازم الااحترام است اما جز «اصلاح ساختارها و سازوكارها براي آزاد كردن ظرفيت ها براي استفاده از ظرفيت هاي نرم افزاري و سخت افزاري» هيچ حرفي براي گفتن ندارد! صداوسيما بايد چطور مناظره برگزار كند؟!

چاپ شده در هفته نامه امیدجوان ۱۸ خرداد  ۹۲ با نام مستعار امیر علی سروش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *