نقد گزارش يك تحقيق

مقاله اي با عنوان «چالش هاي حرفه اي و اخلاقي در سازمان تحريريه» در وب سايت خوب و خواندني مدرسه همشهري منتشر شده است. مدرسه اي كه شخصاً از مطالب آن كه هر كدام حاوي نكته اي آموزشي بودند بسيار آموخته ام. اما مقاله مذكور نه مطلبي كه حاوي نكته اي آموزشي باشد بلكه داعيه دار گزارش يك تحقيق علمي است كه بي شك توقع مخاطب را بالا مي برد. از اين منظر چند نكته قابل ذكر است:
1ـ محقق مي نويسد : «مدیریت سازمانی بنگاه های خبری ـ تحلیلی  و به تبع آن سازمان های تحریریه در ایران طی یکی، دو دهه اخیر دچار تحولات  اساسی شده اند.» و به انتشار روزنامه چهار رنگ همشهری و روزنامه هاي پس از دوم خرداد اشاره مي كند اين در حالي است كه هيچكدام از اين روزنامه ها نتوانسته اند «تحول اساسي در سازمان تحريريه ها» ايجاد كنند. چراكه تحول در سازمان يك روزنامه و يا به تعبير دقيقتر تحول در ساختار يك سازمان رسانه اي در صورتي مي تواند اتفاق بيافتد كه در فناوري آن رسانه تحولي حاصل شود. وگرنه چهاررنگ شدن ويا فروش هاي ناشي از تغير فضاي سياسي باعث تحول در ساختارهاي سازماني نمي شود. نظريه هاي مربوط به ساختار و استراتژي و … در اين زمينه قابل مراجعه هستند.
2ـ در ادامه سوالاتي مطرح مي شوند: «مخاطبان از خود می‌پرسیدند آیا رسانه ها لزوم رعایت اصول اخلاقی در انعکاس اخبار و پیام های خبری را دریافته‌اند؟ نمود این دریافت را در چه چارچوبی می‌توان جست‌وجو کرد؟ از سوی دیگر، آیا نظام حقوقی و اخلاقی همین رسانه ها توانسته نیروهای سازمانی (کارکنان دفتری، اداری، روزنامه نگاران، مدیران ارشد، عکاسان و طراحان صفحات و نیروهای فنی) را اقناع سازند؟ این اقناع تا چه سطح توانسته این افراد را در نوع حرفه ای که انجام می‌دهند یاری رساند؟ به راستی همین نیروهای انسانی اگر در کسب و کار دیگری بسر می‌بردند تاچه اندازه به رشد و شکوفایی دست می‌یافتند. مسیرهای رشد و تعالی آنان تا چه اندازه عادلانه و روند درست و صحیحی را طی کرده است؟ آیا روزنامه نگار و دیگر کارکنان این روزنامه همان اندازه دچار سختی کار هستند که دیگر کسب و کارها؟ این نوع سختی ها چگونه و با چه سازوکاری جبران می‌شود؟ آیا هیچ گونه سازوکاری برای نظارت براین نوع مدیریت های سازمانی وجود دارد؟ کدامیک از سازمان ها و نهادهای حقوقی و قانونی این وظیفه تامین حقوق حرفه ای روزنامه نگاران را برعهده دارند؟ ضمانت اجرایی آن چیست؟ همه این پرسش ها از این حیث دنبال می‌شود که بدانیم که در یک رسانه نوشتاری چه اصول و قوانین اخلاقی وجود دارد… » اما پاسخ روشني كه نتيجه يك پژوهش باشد براي اين سوالات ارائه نشد. تنها تحقيقي كه به آن اشاره شد تحقيق دكتر محسنيان راد مربوط به ۲۰ سال پيش بود كه البته هنوز هم اعتبار دارد! محقق براي پاسخ دغدغه هاي مربوط به كاركرد مطبوعات به «فضای محدود و بسته مطبوعات کشور» اشاره مي كند كه واقعيتي بديهي و كلي است و نه نتيجه يك پژوهش!
3ـ محقق مي نويسد : « در ادامه می‌خواهیم این نکته را مورد توجه قرار دهیم که دو روزنامه  فوق به ترتیب طی یک دوره ۷ و ۴ ساله در مناسبات خود چگونه روابط حقوقی و اخلاقی را در دایره یک نظام سازمانی در روزنامه های خود حاکم کرده اند و از منظر روزنامه نگاران تا چه اندازه از این نظر موفقیت سازمانی کسب کرده اند. این موفقیت ها تا چه اندازه حاصل تصمیم گیری های مقطعی و فرایندی در هسته های متشکلِ خرد جمعی و تا چه حد نتیجه یک مدیریت فردی و به دور از قواعد مرسوم اخلاق  حرفه ای بوده است.» اما در ادامه هيچ اشاره اي به اينكه اين دو روزنامه چگونه روابط اخلاقي را در دايره نظام سازماني خود حاكم كرده اند نمي كند و اشاره اي به شاخص هاي موفقيت سازماني نمي كند و مشخص نيست با چه روشي نسبت تصميم گيري با معيارهاي موفقيت را محاسبه كرده است.
4ـ در اين گزارش تحقيق نام دو روزنامه مشخص نشده اند. شايد بنا به ملاحظاتي بوده است اما متاسفانه روش هم مشخص نيست و همينطور شاخص ها هم مشخص نشده اند و معلوم نيست مقوله اخلاق چگونه در اين تحقيق شاخص سازي شده اند؟ براي مثال گفته مي شود «در هر دو روزنامه، کمیت دستمزد‌ها و تبعیض در پرداخت‌ها آسیب هایی جدیی را به روزنامه نگاران وارد کرده است» اما «آسيب هاي جدي» يعني چه و چگونه محاسبه شده است؟
5ـ محقق در گزارش اين تحقيق به هيچ نظريه اي هم اشاره نمي كند. اگر هنجارها و قواعد عرفي مطرح هستند بايد اشاره اي به تئوري هاي فرهنگ سازماني شود. اگر روابط و تعاملات گروهي مورد تحقيق قرار مي گيرد بايد به نظريه هاي لوين يا ديگران اشاره كرد و آنجا كه از تصميم گيري سازماني به عنوان مساله ياد مي شود بايد به نظريه هاي تصميم گيري سايمون يا ديگران اشاره كرد و …
6ـ در پايان مقاله بدون اينكه مولف شاخص هاي مشخص و نتايج روشن يك تحقيق را بيان كرده باشد باز همان دغدغه هاي معمول را بيان مي كند : « آنچه که در پایان باید به آن بازگردیم پرسش هایی است که در نقطه آغازین این مقاله بدان اشاره شد. آیا نظام حقوقی و اخلاقی همین رسانه ها توانسته نیروهای سازمانی (کارکنان دفتری، اداری، روزنامه نگاران، مدیران ارشد، عکاسان و طراحان صفحات و نیروهای فنی) خود را اقناع سازند؟ این اقناع تا چه سطح توانسته این افراد را در نوع حرفه ای که انجام می‌دهند یاری رساند؟ به راستی همین نیروهای انسانی اگر در کسب و کار دیگری بسر می‌بردند تاچه اندازه به رشد و شکوفایی دست می‌یافتند. مسیرهای رشد و تعالی آنان تا چه اندازه عادلانه و روند درست و صحیحی را طی نموده است؟ آیا روزنامه نگار و دیگر کارکنان این روزنامه همان اندازه دچار سختی کار هستند که در دیگر کسب و کارها متحمل می‌شوند؟ این نوع سختی های حرفه ای چگونه و با چه سازوکاری جبران و می‌شود؟ آیا هیچ گونه سازوکاری برای نظارت این نوع مدیریت های سازمانی وجود دارد؟ کدامیک از سازمان ها و نهادهای حقوقی و قانونی این وظیفه را به عهده دارند که حقوق حرفه ای روزنامه نگاران را تامین کنند؟» و در پايان توصيه اي كلي مي كند كه بديهي است و بدون انجام هر تحقيقي قابل ارائه است (البته بعد از ويرايش):«به نظر تا زمانی که نظام های حقوقی و صنفی و به طور کلی نظام های قانونی کشور نسبت به این نوع اجحافات و تضییع حقوق، اقدامات اساسی و ریشه ای ننمایند، این گونه تبعیض های عالمانه و عامدانه و نیز اهمال کاری های مجال و محملی برای اعمال نادرست قوانین نمی‌یابند.»
چالش هاي حرفه اي و اخلاقي در سازمان تحريريه

5 thoughts on “نقد گزارش يك تحقيق

  1. سلام جناب جهانشاهی گرامی… من فیروزه عسگری هستم. یک دوره بازرس انجمن روابط عمومی ایران بودم…. شما در شبکه های اجتماعی بسیار فعال هستید در واقع به کمک شما نیاز دارم. یک پروژه تحقیقاتی دارم انجام می دم در مورد نگرش خبرنگاران از کارکردهای خبری شبکه های اجتماعی… لطفا هر آنچه منابع اگر برایتان زحمتی نیست به من ایمیل کنید. واقعا از شما سپاسگزارم.

  2. سلام
    من قصد دارم برای کنکور ارشد علوم ارتباط امسال آماده بشم
    برای الان تا کنکور چه توصیه هایی دارید
    با این پیشفرض که تا الان هم پیشرفت چندانی نداشتم توی مطالعه

  3. سلام اقای جهانشاهی من دانشجوی ترم اول ارشد مدیریت رسانه علامه طباطبایی هستم خیلی دوس دارم از این همکاری های تحقیقاتی وپروژه ای داشته باشم میتونید کمکم کنید اگه لایق دونستید به ایمیل پیام بدید.مرسی

  4. سلام بارون! چه توصيه اي مي توانم داشته باشم غير از پشتكار! البته اگر انگيزه باشد پشتكار هم مي آيد.
    سلام سميرا خانم. اختيار داريد! ايميل شما را نگه داشتم.

پاسخ دادن به سمیرا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *