آموزش روزنامه نگاري بحث مهمي است كه گاهي گذرا مورد توجه قرار مي گيرد و از آن عبور مي شود. دكتر شكرخواه در مصاحبه با گروه رسانه ايسنا درباره آموزش روزنامه نگاري به نكاتي اشاره فرمودند. ايشان در مصاحبه خود به وجود مشكل در سه حلقه اشاره كرده اند: اول اينكه «مدرسان این عرصه باید کسانی باشند که تحریریه را میشناسند و باید ترکیبی از تئوری بودن و عملی بودن باشند. بخش دوم مسائل روزنامهنگاری است که به عقیدهی من، اگر در دانشگاه روزنامهنگاری، یک چاپخانه کوچک وجود ندارد آن دانشگاه نمیتواند روزنامهنگار خوبی تربیت کند حتي اگر معلمهای خوبی هم داشته باشد. »
در اينجا استاد به حداقل ها اشاره دارند وگرنه كار از چاپخانه گذشته است. مقاله اي مي خواندم با عنوان چالش هاي آموزش روزنامه نگاري در عصر همگرايي. رسانه ها به تخصص هاي تازه و چندمهارته نيازمندند. در سازمان صداوسيما برنامه اي براي آموزش موبايل ژورناليسم يا خبرنگاري متحرك و كوله پشتي در دستور كار است. دير يا زود موسسات رسانه اي كشور نيازمند مهارتها و همچنين ساختارهاي تازه هستند. گذشته از اينها امروز در برخي دانشكده هاي جهان حتي اين بحث مطرح است كه نبايد دانشجو را چنان تربيت كرد كه فقط منتظر استخدام در يك شركت رسانه اي باشد بلكه بايد بتواند خودش بيزينسي راه بياندازد.
استاد همچنين به دانشجويان اشاره داشتند: «آموزشگیرندهها در کجا امتحان خود را پس میدهند و از این تعداد دانشجوی روزنامهنگاری چند درصد جذب بازار کار میشوند؟ ما در این سه حلقه مشکل داریم و باید این مشکلات رفع شوند.»
اما به گمانم علاوه بر اين سه حلقه كه فرمودند يك حلقه ديگر هم وجود دارد كه آدم عاقل از آن سخن نمي گويد! و آن فضاي حاكم بر ژورناليسم و نگاه غالب به آن است كه تا در مورد آن بين سه دسته ارباب قدرت و اصحاب نظر و مردان عمل به تفاهم و اجماع رسيده نشود، آموزش ژورناليسم به سامان نمي رسد.
ما در فضايي به سر مي بريم كه «تكليف» روزنامه نگار و «تكنيك» هاي حرفه اي براي روزنامه نگار خوب بودن «مطرح» است. نگاه ابزارگرا و تكنيك محور كه محصول «تكليف مداري» است، نگاه جامعي به روزنامه نگاري نيست و بر آموزش آن نيز اثر دارد. در اين فضاست كه به تبع آن در دانشكده هاي ما، تكنيك ها هميشه در صدر و پر قدرند اما نظام معنايي همراه با رسميت دادن به نگاه روزنامه نگاريك در جامعه مطرح نيستند. مثلاً وقتي روزنامه نگاري شهروندي مطرح مي شود آنچه به چشم مي آيد ابزارها و تكنيك هاست و ادبيات نظري آن در درجه چندم اهميت قرار مي گيرد. به خاطر همين فضا و نگاه غالب است كه تاريخ تحليلي رسانه در آموزش جدي نيست.
جايگاه اجتماعي صنف روزنامه نگار مستلزم نگاه حق مدار به اين عرصه است. و اين نگاه است كه فضايي مي آفريند كه در آن تاريخ تحليلي و جامعه شناسي و فرهنگ حرفه اي و … هم جدي مي شود.
درود
چند وقت پیش پروندهای درآوردیم در مدیریت ارتباطات با عنوان علم و عمل روزنامهنگاری و از این فاصله گفتیم. با دکتر شکرخواه هم مفصل حرف زدم هرچند دوست نداشت منتشر شود و ما هم منتشر نکردیم. واقعیت این است که این فاصله بسیار زیاد است و هر روز زیادتر هم میشود.
موضوعی که گفتید را دکتر محسنیان هم به ما گفتند. گفتند در نظام روزنامهنگاری ایران تکلیف روزنامهنگاران و حاکمیت مشخص نیست.