امروز گزارشي مي ديدم از نمايشگاه صنعت. پس از پخش مصاحبه با وزير صنايع و صنعتگران كشورهاي مختلف كه همگي از وضعيت صنعت كشور تمجيد مي كردند، گزارشگر با لحني پر غرور، ستايشگري از صنعت را به اوج رساند تا شايد حق مطلب ادا شود: «پيشرفت صنعت ما به حدي رسيده كه ديگر كشورها خواستار همكاري با ما هستند.»
به ياد بازي بحرين افتادم كه جواد خياباني هيجان زده از پيروزي در مقابل بحرين براي يافتن كلماتي ستايش آميز و غرور انگيز به خود مي پيچيد.
به ياد وزير علوم افتادم وقتي كه مفتخر و پر غرور از پيشرفت علمي گفت كه پيشرفت هاي علمي ما در زمينه مقالات علمي ۱۱ برابر متوسط دنياست.
به ياد سفر رييس جمهور با سازمان ملل افتادم، وقتي كه با غرور از تعدد ديدارهاي خارجي رييس جمهور در مقر سازمان ملل نام كشورهاي مختلف رديف مي شد: ونزوئلا، سوريه، مالي، كومور، قزاقستان، سنت وينست و …
به ياد …
به ياد غرورها …
به ياد غروب غمناك اين خاك افتادم.