عصر ایران؛ امید جهانشاهی- ساختن آینده ایران در گرو توجه به سه چیز است: گذشته، آینده و امروز. گذشته، از آن رو مهم است که مسیری که در آن قرار داریم ادامه گذشته است. راه طی شده برای شناختن مسیری که میرویم و سمتی که در پیش گرفتهایم، مهم است. مطالعه تاریخ مهم است چون الگوها مهم هستند و الگوها به اصطلاح پیوستگی ایجاد می کنند. آینده در پیوند و پیوسته با گذشته است، ادامه دیروز است. تصور و توصیفی که از گذشته یعنی رویدادها و شخصیتهای گذشته داریم، تعیین میکند این الگو چیست و چه ویژگیهایی دارد و در ادامه این مسیر، رو به چه آیندهای هستیم. گاهی هم البته برعکس است یعنی تصوری که از آینده میخواهیم داشته باشیم باعث میشود رویدادها و شخصیتهای گذشته را متناسب با آن تفسیر کنیم. برای مثال تودهایها و یا سوسیالیستهای خلقی چون آیندهای خاص و متناسب با ایدئولوژی و توهمات…
برچسب: عصر ایران
سید حسن تقی زاده؛ تمام زندگی او تنها یک جمله مشهور نیست!/ چهل سال بعد تصحیح کرد
عصر ایران؛ امید جهانشاهی- امروز- ۸ بهمن- سالروز درگذشت مردی است که عمری طولانی و در عین حال توفانی و پرفراز و نشیب داشته است. حسن تقیزاده در 91 سالگی در ۸ بهمن سال ۱۳۴۸ چشم از جهان فروبست. زندگی او مصداق یک زندگی پرتکاپو و پرحادثه است. در جوانی نماینده پرشور مردم تبریز در مجلس شورای ملی شد و نطقهای آتشینی علیه محمدعلی شاه ایراد کرد و از رهبران جدی مشروطیت در مجلس بود. پس از آنکه محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست و قصد جان مخالفان استبداد کرد، تقیزاده جوان به اروپا گریخت. با این که همه زندگی او تلاش و تقلا برای تجدد ایران بود ودر طول زندگی پرتکاپویش بارها نماینده مجلس شد، سفیر شد، وزیر شد، رییس مجلس سنا شد، و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی زیادی کرد تنها یک جمله برای بسیاری به یادگار مانده و با آن قضاوت میشود: «ایرانی باید از فرق سر…
چرا یلدا مهم است و باید پاس داشته شود؟
عصر ایران؛امید جهانشاهی- آیینها مهماند. بسیار هم مهماند. چون هر اجتماعی با پاسداشت آیینها شکل میگیرد، هویت مییابد و تعریف میشود. فرهنگ هر ملتی با مجموعهای از آیینها قابل شناسایی است وقابل مطالعه و آنها را از دیگر ملتها متمایز میکند. پاسداشت و اعتقاد به این آیینها داشتههای یک ملت است و تفسیر معنای این آیینها بر رفتار و کردار مردم تاثیر میگذارد و آنها را شکل میدهد. «ما» به عنوان ایرانیان با پاسداشت مجموعهای از آیینها ایرانی شدهایم و به عنوان ایرانی تعریف معنا و هویت یافتهایم. یکی از آیینهایی که پاسداشت آن هویت بخش و معنابخش فرهنگ ما ایرانیان است همین جشن یلداست. یلدا از آیینهای باستانی پیش از زردشت است و قدمتی هفت هزار ساله دارد. یلدا به معنای تولد است؛ تولد الهه اساطیری مهر و نور که از دل سنگی به درآمد در ستیز با تاریکی و ظلمت. شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد…
کاهش رنج با شادی/ جامعه زنده دست افشانی می کند / راز شادکامی زنجانی ها چه بود؟
عصر ایران؛ امید جهانشاهی- شادی از آن دست مفاهیمی است که برای گروه های مختلف جامعه معانی مختلفی دارد. بعضی شادی را مترادف و همراه با پولدار بودن میدانند. شادی برای برخی یادآور جشن و پایکوبی است. شماری با شنیدن نام شادی، یاد کودکان می افتند: «شادی مال بچه هاست.» و هستند کسانی که شادی را معنایی منفی میشناسند و مترادف با غفلت و یا نوعی خفیف از فساد تلقی میکنند. این تفاوت برداشتها طبیعی است، و ریشه در ویژگی های فرهنگی و دانش زمینهای فرد دارد. متاسفانه در ابتدای انقلاب، فرهنگی در کشور شکل گرفت که شادی را مترادف فساد معرفی میکرد و معنای شادی را بهجت و نشاط درونی ترجمه میکرد و نشانه مومنان می دانست و به عنوان معیار شادی تبلیغ میکرد. بر این مبنا، خنده بلند قبیح شمرده شد چه برسد به رقص که مصداق فساد و انحراف تفسیر شد. این درحالی است که رقصها…
ذهنیت اعتراضی و چرخ زندگی/ راز نارضایتی جوانان
عصر ایران؛امید جهانشاهی- گاهی گلایه میشود از فضای مجازی با تعابیری همچون قربانگاه ارزشها، قربانگاه جوانان، زمین بازی غرب، غرب استیلا دارد بر فضای مجازی، تهدیدی به نام فضای مجازی و … در واقع، این تعابیر بیانگر اعتراض به این است که چرا فضای مجازی به فضای اعتراضی تبدیل شده است. اگرچه اکثریت قریب به اتفاق شرکتهای بزرگ پلتفورمهای اجتماعی در آمریکا مستقر هستند و الگوریتمهای فعالیت این پلتفورمها را آنها تعین میکنند و اگرچه رسانههای اجتماعی بستری برای شیوع اخبار جعلی و دروغین بودهاند و این امری جهانی است که طبیعتاً کشور ما را هم شامل میشود و اگرچه رسانههای مخالف و معاند از این فضا علیه ارزشهای گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت میکنند، اما همه این موارد نشان دهنده چرایی آنچه به اصطلاح فضای اعتراضی خوانده میشود، نیست. این فضای اعتراضی ریشه در ذهنیت اعتراضی کاربران فضای مجازی دارند و این ذهنیت بستری است برای کامیابی پیامهای مخالفتجویانه و…
در ستایش ندوشن به بهانه تشییع شبانه خالق روزها در زادگاه/ ندوشنی ها دلگیر دوری آرامگاه
عصر ایران؛ امید جهانشاهی- محمد علی اسلامی ندوشن – سلطان نثر پارسی- در نیشابور- شهری از نمادهای تمدن ایرانی- به خاک سپرده شد؛ به خاک ایران، خاکی که همه عمر عاشق او بود و برایش شیفته وار از دل نوشت. به تعبیر بانو ژاله آموزگار: «در همه نوشته های او بارقه عشق به ایران را می توان دید، ۳۰ نوشته او عنوان ایران را دارد: ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟، ایران و تنهاییش، ایران و جهان از نگاه شاهنامه و … او ایران واقعی را در نظر دارد و نه یک ایران خیالی و آرمانی. او ایران را کشوری می بیند با سرگذشتی خاص و متفاوت از دیگران. واژه های ایران و ایرانی پربسامدترین واژگان در میان نام های خاص در آثار اوست. ایران معشوق یگانه او بود ولی با همه این عشق هرگز سر ستیز با فرهنگ های دیگر ندارد.» دکتر اصغر دادبه، استاد ادبیات دانشگاه تهران، نیز…
ایران، چین نیست/ ایران تنوع پسند و رند است، یکدست نمی شود!
عصر ایران؛ امید جهانشاهی- «این مملکت، مال حزباللهیهاست»؛ این سخن نه شعاری است و نه از سر بازی و صوری. کاملاً از دل برآمده و خواستی را بیان میدارد که خواست جدی گروهی در جامعه سیاسی است. ایدهای که طرفداران خودش را هم دارد. میگویند قدرقدرتی و کارآمدی میخواهید در تمرکز و یکدستی و هماهنگی است. گواه بخواهید: می گویند چین. حزب فقط حزب کمونیست. همه کشور هم بدنه یک صدا و یکپارچه حزب هستند. همه مقامات کشوری، همان مقامات حزباند و حزب یعنی بدنه مدیریتی کشور. آنکه بیشتر مورد تایید حزب است مرتبه مدیریتی بالاتری میگیرد. مملکت مال کمونیستهاست. خالص و یکدست. این مدل اینجا هم خواهان کم ندارد و خالصسازی تلاشی برای همین نوع یکدست سازی است. اما گفتمان و ساخت سیاسی، گلدان نیست که یکی را از میان همه بپسندی و آن را برای خود بخواهی و بخری. آنچه به عنوان ایران وجود دارد،…
باید قوی شد، هم به سلاح هم به صدا
عصر ایران؛ امید جهانشاهی- از همان لحظه اول که خبر تبریک گفتنها و شیرینی پخش کردنها را در اخبار دیدم، غم و اندوه وجودم را فراگرفت که دوباره جواب اسرائیل بمباران گسترده خانههای مردم بی گناه و بیپناه غزه است و باز قصه سقفهای فروریخته و مادران در خون غلتیده و کودکان زیر آوار مانده. خبر سخت سینه سوز بمباران بیمارستان از تصور هم بیرون بود. جنگ هم اگر است، حد و مرزی باید. انتقام هم اگر است از کودکی چهار ساله نباید یا آن دختری که وقتی در بستر بیمارستان جان داد هنوز تکه نانش در دست بود. بر خاطرم خیمه زده آن چنان که هنوز خیرهام انگار به ویدیوی آن کودکی که از ترس چنان میلرزید که نای گریه نداشت. در آغوشش که گرفتند و دلداری گفتند کمکم توانست گریه کند بلند، از سر وحشت. پسر پنج سالهام وقتی رعد و برق میزند…